بسمه تعالی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج
دوستان خوبم سلام
از این پس قصد دارم یک پرسش در باب مهدویت و حکایت های اخلاقی از قول بزرگان و عارفان براتون نقل کنم. امید است که مورد توجه و استفاده ی شما عزیزان قرار بگیرد و موجبات رضایت ارباب و ولی نعمتمون آقا امام زمان(عج) را فراهم آورد. امیدوارم با نظرات ارزندتون یاریم کنید....
سوال مهدویت:
چگونه خودمان را برای ظهور آماده کنیم؟
آیت الله بهجت: از جمله راههای آمادگی اینکه توبه کند. همین توبه باعث میشود که این همه بلاهایی که بر سر شیعه آمده است،که واقعا بی سابقه است،و بلاهای دیگری که تا قبل از ظهور آن حضرت می اید،از سر شیعه رفع و دفع گردد.
حکایت اخلاقی:
روزی شیخ بهایی برای دیدن عارفی گمنام به قبرستانی در اصفهان که ماوای آن عارف بود وارد شد.
آن عارف به شیخ گفت: من در این قبرستان امر غریبی مشاهده کردم و آن این است که:
گروهی جنازه ای آورده و در این قبرستان دفن کردند. چون ساعتی گذشت، بوی خوشی شنیدم که از بوهای این عالم نبود. متحیر ماندم. به اطراف خود نظر کردم که ببینم این بوی خوش از کجاست. ناگاه دیدم جوان خوش صورتی در لباس پادشاهی نزد آن قبر میرود. پس رفت و به آن قبر رسید. تعجب من زیاد شد. چون نزدیک آن قبر رسید،ناپدید شد. گویا داخل آن قبر شد.
زمانی نگذشت که ناگاه بوی خبیثی شنیدم که از هر بوی بدی پلیدتر بود.نگاه کردم، دیدم سگی در همان مسیر میرود تا به آن قبر رسید و پنهان شد. پس من تعجب کردم. ناگاه آن جوان خوش صورت، بدحال و بد هیبت بیرون آمد و از همان راهی که آمده بود برگشت.
من در پی او رفتم و از او خواهش کردم که حقیقت حال را برای من بگوید.
گفت من عمل صالح این مرد بودم و مامور بودم که در قبر او باشم، ناگاه سگی که دیدی آمد و او اعمال ناشایست آن میت بود. من خواستم او را از قبر بیرون کنم تا به حق مصاحبت او وفا کنم. ولی ان سگ مرا گاز گرفت و گوشت مرا کند و مرا مجروح کرد. چنان چه میبینی و مرا نگذاشت که با او باشم. دیگر نتوانستم در قبر او بمانم،بیرون آمدم و او را به حال خود واگذاردم.
چون آن عارف این حکایت را برای شیخ نقل کرد، شیخ بهایی فرمود:راست گفتی، ما قائل به تجسم اعمال بوده و معتقدیم که عمل انسان به حسب احوالات شخص به شکل های مناسبی بروز میکند و خود را نشان میدهد.
منتخب التواریخ،صفحه761